بعد از شهدا سازندگي كرده ايم، بنياد شهيد و امور ايثارگران افتتاح كرده ايم. تمام خيابان ها و كوچه هايمان را با نام شهدا تزيين كرده ايم. يادگاران جنگ (جانبازان) را در موزه هايي با نام "آسايشگاه جانبازان ..." نشانده ايم و به بهانه هاي مختلف (انتخابات مجلس، انتخابات رياست جمهوري، روز جانباز، تهيه فيلم مستند و ...) در موزه ها حاضر مي شويم از آنها تقدير مي كنيم! ما موزه هاي جانبازان را در نقاط با كلاس شهر (ولنجك، نياوران، سعادت آباد و ...) قرار داده ايم.

به خانواده هاي شهدا عزت و احترام مي كنيم؛ براي فرزندان شاهد و جانباز و ايثارگر سهميه ورود به دانشگاه تعريف كرده ايم. ما فرزندان شاهد را آنقدر دوست داريم كه براي آنها اسامي منحصر بفرد انتخاب كرده ايم. ما فرزندان ايثارگران را با نام "سهميه اي" در دانشگاه ها صدا مي زنيم. از همه مهمتر، در وانفساي ترافيك كلان شهرها، براي جانبازان مجوز طرح ترافيك صادر كرده ايم.

ما براي ايثارگران و خانواده هاي شهدا "كارت جانبازي سبز رنگ و كارت شاهد قرمز رنگ " صادر كرده ايم تا بتوانند با درصد تخفيف به شهربازي و سينما بروند. ما حتي در اتوبوس هاي شركت واحدمان هم، پشت صندلي آقاي راننده، بزرگ نوشته ايم: "مخصوص جانبازان"

ما بعد از شهدا خيلي كارها كرده ايم. هر سال ده ها "يادواره شهدا" مي گيريم و البته تعدد اين يادواره ها در ايام خاص هيچ ارتباطي به مناسبت هاي سياسي ندارد و ما فقط مي خواهيم از خانواده هاي معظم شهدا و ايثارگران تقدير كنيم نه تبليغ!

ما شهدا را خيلي دوست داريم. ما در كتاب هاي درسي مان نه داستان دهقان فداكار مي خوانيم، نه تصميم كبري و نه پترس فداكار! ما فقط رشادت هاي حميد باكري را مي خوانيم و داستان چشم هاي محمد ابراهيم همت را.

ما اصلا در كتاب ادبيات فارسي، افسانه رستم و سهراب نمي خوانيم. ما دلمان را به داستان غير واقعي خوش نمي كنيم. در مدرسه براي ما از واقعيت هاي جنگ ايران و عراق مي گويند نه جنگ رستم و سهراب!

ما بعد از شهدا فيلم هايي با مضمون جنسي ، عشق و عاشقي و مردهاي 2 زنه نمي سازيم. ما فقط "روايت فتح" آويني را مي بينيم. ما آنقدر "آژانس شيشه اي" ها داريم كه مجبوريم نيستيم سالي بيست بار "آژانس شيشه اي" ببينيم.

ما مانند "شهاب حسيني" زياد داريم كه به بازي در نقش شهدا افتخار كند.


ما به "جدايي مردم از شهدا" اسكار مي دهيم، ما به زنان بيگانه دست مي دهيم، ما حتي با آنها روبوسي هم مي كنيم! ما تازه به اين كارمان افتخار هم مي كنيم! ما از ايران فرار نمي كنيم. ما از جايزه اسكار استقبال مي كنيم. هر كس استقبال نكند "امّل" است، پس ما از "آقاي اسكار" در فرودگاه امام خميني (ره) استقبال مي كنيم تا "امّل" نباشيم. ما حتي اگر چاره داشتيم نام فرودگاه "امام خميني" را نيز به فرودگاه اسكار" تغيير مي داديم تا باز هم "امّل" نباشيم. ما حتي ديگر براي "امام خميني"، "(ره)" هم نمي گذاريم، آخه "ولله لايحب المسرفين". ما "بيت المال" را دوست داريم. ما در سال "جهاد اقتصادي"، "اختلاس" نمي كنيم.

ما حرف چندين سال پيش آويني را تعبير نمي كنيم: «در جمهوري اسلامي همه آزادند الا حزب اللهي ها»

ما بچه حزب اللهي ها را فيلتر نمي كنيم، ما عمارها را خفه نمي كنيم!

ما باز "آژانس شيشه اي" مي بينيم.

ما هنوز "آژانس شيشه اي" مي بينيم.

ما به ديدار جانبازان مي رويم. ما وقتي به ديدار با جانبازان در "موزه ها" مي رويم با خود دوربين عكاسي و فيلمبردار و خبرنگار مي بريم، ما به همه مي گوييم كه به ديدار جانبازان رفته ايم. ما سريع مصاحبه مي كنيم كه ما ادم خوبي هستيم كه به ديدار جانبازان رفته ايم. ما خيلي خوبيم خيلي!

ما با آرمان هاي شهدا پيمان مي بنديم.

ما براي شهدا خيلي كارها كرده ايم. ما ديگر قبول نداريم كه مديون خون شهدا هستيم!!!

اصلا شهدا مديون ما هستند! ما براي خانواده شهدا و ايثارگران كلاس مي گذاريم! براي ورود به دفترمان بايد با مسئول دفترمان هماهنگ كنند. جانباز هست كه هست، شيميايي هست كه هست. اينهمه كار برايشان كرده ايم. اينكه دليل نمي شود ما حق و ناحق كنيم!!!! ما عدالت را رعايت مي كنيم. ما بين جانباز و مردم عادي فرقي قائل نيستيم. لطفا با وقت قبلي وارد شويد، حتي شما جانباز عزيز!!

ما حتي براي رسيدن به پاسخ سوال "بعد از شهدا چه كرده ايم" مسابقه مي گذاريم، وعده جايزه مي دهيم و ....

اين مطلب از:farzandeshahid.persianblog.ir